جدول جو
جدول جو

معنی صورت احوال - جستجوی لغت در جدول جو

صورت احوال
(رَ تِ اَ)
محضر و قباله که برای اثبات دعوی به مهر و دستخط ثقات مرتب سازند. (از آنندراج) :
آنجا که جلوۀ تو ز رخ پرده افکند
رنگ از عذارصورت احوال می پرد.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ تِ)
چگونگی. چونی. مثل. ماجرا:
صورت حال و خصم خاقانی
مثل مار و باغبان افتاد.
خاقانی.
صورت حال به نوح بن منصور انها کرد. (ترجمه تاریخ یمینی) و معتمدی بنزدیک انوشیروان فرستاد و از صورت حال بیاگاهانید. (کلیله و دمنه). بسابقۀ معرفتی که میان ما بود، صورت حالش بگفتم. (گلستان).
حال سعدی تو ندانی که ترا دردی نیست
دردمندان خبر ازصورت حالش دارند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صورت حال
تصویر صورت حال
چگونگی چونی
فرهنگ لغت هوشیار